عکسهای تولد خانم کوچولو
خدا رو شکر جشن تولد آناهید(6روز بعداز دوسالگیش) بخوبی برگزار شد و با اینکه خیلی ساده وخودمونی بود به مهمونامون کلی خوش گذشت. طبق معمول من وبابایی همه کارها رو به تنهایی انجام دادیم ودیگه برای من هیچ انرژی باقی نمونده بود واسه پذیرایی مهمونا ویه سر درد عجیبی اومده بودسراغم .از بس سر درد داشتم حالت تهوع گرفته بودم..همه مهمونا اومده بودند اما من وتو هنوز لباسم نپوشیده بودیم..خاله نسرین برام شربت قند درست کرد و4تا قرص خوردم تا کمی بهتر شدم وآماده شدم..زحمت سالادا رو هم الهام جون کشید وخاله لیلا هم خرده کاری ها رو تموم کرد..بماند که بابا هم کلی کار کرد واخر شب هم خاله نسرین وخاله فاطی کل ظرفا رو شستن وآشپزخونه رو مرتب کردند..دست همگ...
نویسنده :
مامان سحر
15:08